آترینآترین، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 3 روز سن داره
رادین رادین ، تا این لحظه: 7 سال و 7 ماه و 15 روز سن داره

آترین

سه سالگی آترین

سلامممممممم عزیزم. وای نميدونم چی بگم فقط منو ببخش که اینقدر دیر وبلاگتو آپ کردم. خودت که بهتر میدانی شرایط مامانو. ماشاالله اینقدر خانم و بزرگ شدی که مامانو درک میکنی.  وقتی ميگم مامان درس دارم یا میخوام برم دانشگاه بدون اینکه گریه کنی و بهانه بگیری با اون زبون شیرینت میگی خب باشه منم میرم پیش مامان جون.  قربونت برم یعنی من عاشق اون خب باشه گفتنتم. زندگی من خیلی دوست دارمااااا . آترین خانم ما عاشق کارتونه وقتی هم داره کارتون تماشا میکنند این شکلی میشه.  ...
3 ارديبهشت 1393

آترین در سال 1392

دختر عزیزم سلام سال نو مبارک باشه عشقم امسال هم طبق معمول هر سال رفتیم اهواز البته یک ماه زودتر رفتیم یعنی از اسفند ماه ... امسال مامان جون دستش شکسته بود و ما خیلی ناراحت شدیم به خاطر همین من به همراه شما زودتر رفتیم و بابا مرتضی هم یک ماه بعد اومد پیشمون ... اولش خیلی دلتنگی میکردی ولی کم کم عادت کردی.  ماشااله اینقدر شیطونی کردی که صدای همه در اومد ههههههههه   صحبت کردنت خیلی بهتر شده . حسابی شیرین زبونی می کنی.. جملات کوتاه رو تکرار می کنی... اسم و فامیلت هم که کامل میگی... بعضی وقتها یه کارایی میکنی که من و بابایی هاج و واج میمونیم (ماشاالهههههههههههه) وقتی یه کار اشتباهی میکنی سریع میگی بشید (ببخشید) و میای و...
31 فروردين 1392

عید امسال

سلام به دوستان عزیزم سال 1391 سال پر فراز و نشیبی برامون بود با کلی اتفاقات تلخ و شیرین ولی به هر حال گذشت ... ان شااله امسال سال خوبی داشته باشیم ... برای شما هم آرزوی سلامتی و تندرستی میکنم که فک میکنم بهترین آرزو باشه... امیدوارم سال خوبی داشته باشید.   ســـال نو مبارک  
21 فروردين 1392

عکس های تولد

سلام عزیزم امروز اومد عکس های تولدتو بزارممممم............امسال یه تولد کوچیک واست گرفتیمممممم...... خیلی دوست دارمممم                 ...
19 دی 1391

تولد مبارک عزیزممممممممممممممممممممممم

امروز 2 ساله شدی عشقممممممممممممممممممممم یه عالمه خوشحالمممممممممم............ ایشاله 200 ساله بشیییییییییییییییی خیلی خیلی دوست دارمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم   بعدا میام عکسهاتو میزارم...
12 دی 1391

آترین به روایت تصویر

سلام عشق من اینجا با پدر سیاوش رفته بودی پارک بقیه عکسها در ادامه مطلب....             اینم چندتا عکس از تابستون که مامان یادش رفته بود بزاره       جدیدا یاد گرفتی لباستو درمیاری و هرکاری میکنم راضی نمیشی لباس بپوشی وقتی دیگه از این کارت ناراحت میشم و میخوام باهات دعوا کنم بهم میگی هیسسس وای از دست تو ههههههه   ...
8 آذر 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آترین می باشد