آمادگی برای غذا خوردن
سلام آترینٍ عزیزمممممممممم
خوبی دختر گلم. ببخشید چند روزی غیبت داشتم. آخه بابا مرتضی ترم آخرشه میخواد همه کارهای عقب مونده دانشگاهشو یهو باهم انجام بده. و این وسط مامانیه که باید کمکش کنه چون خودش وقت نمی کنه سرش حسابی شلوغه (خسته نباشی بابای مهربون). به خاطر همین بود که نتونستم بیام واسه شیرینم بنویسم.
قربونت برم چند روز پیش دکتر گفت که شما آمادگی داری که غذا بخوری. البته از دوازدهم که ٥ ماهگیت کامل بشه.
فدات شم الهی که میخوای غذا بخوریییییییییی. واسه اون روز لحظه شماری میکنم. آخه وقتی که ما چیزی میخوریم به دهنمون نگاه می کنی و لباتو جمع میکنی انگار که دهنت آب می افته. (البته فعلا باید غذاهایی که دکتر گفته بخوری)
راستی داشت یه چیزی رو یادم میرفت. بابا مرتضی واسه روز مادر سوپرایزمون کرد . واسمون بلیط مشهد خریده آخر هفته هم داریم میریم مشهد . هورااااااااااااااااااااا