آترینآترین، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره
رادین رادین ، تا این لحظه: 7 سال و 6 ماه و 9 روز سن داره

آترین

عید امسال

سلام به دوستان عزیزم سال 1391 سال پر فراز و نشیبی برامون بود با کلی اتفاقات تلخ و شیرین ولی به هر حال گذشت ... ان شااله امسال سال خوبی داشته باشیم ... برای شما هم آرزوی سلامتی و تندرستی میکنم که فک میکنم بهترین آرزو باشه... امیدوارم سال خوبی داشته باشید.   ســـال نو مبارک  
21 فروردين 1392

عکس های تولد

سلام عزیزم امروز اومد عکس های تولدتو بزارممممم............امسال یه تولد کوچیک واست گرفتیمممممم...... خیلی دوست دارمممم                 ...
19 دی 1391

تولد مبارک عزیزممممممممممممممممممممممم

امروز 2 ساله شدی عشقممممممممممممممممممممم یه عالمه خوشحالمممممممممم............ ایشاله 200 ساله بشیییییییییییییییی خیلی خیلی دوست دارمممممممممممممممممممممممممممممممممممممممممم   بعدا میام عکسهاتو میزارم...
12 دی 1391

آترین به روایت تصویر

سلام عشق من اینجا با پدر سیاوش رفته بودی پارک بقیه عکسها در ادامه مطلب....             اینم چندتا عکس از تابستون که مامان یادش رفته بود بزاره       جدیدا یاد گرفتی لباستو درمیاری و هرکاری میکنم راضی نمیشی لباس بپوشی وقتی دیگه از این کارت ناراحت میشم و میخوام باهات دعوا کنم بهم میگی هیسسس وای از دست تو ههههههه   ...
8 آذر 1391

آترین ما بزرگ شده

سلام به دوستای عزیزم....   آترین خانم ما الان 6 روزه دیگه شیر نمیخوره.... واقعا کار خیلی سخت و بزرگی بود ولی بلاخره این پروژه سنگین هم تمام  شده ... ولی خداییش خیلی خیلی سخت بود...فکر نمیکردم آترین اینقدر مقاومت کنه ولی خوب طبیعیه دیگه ...اولش خیلی بی قراری میکرد و کلافه بود ولی خداروشکر الان دیگه تقریبا با این قضیه کنار اومده.... خیلی خیلی دوست دارم عزیزکم.... اینم عکس دخمل خوشکلم   ...
21 آبان 1391

آترین در 20 ماهگی

سلام سلام صدتا سلام واییییییییییییی خیلی غیبتمون این بار طولانیییییییییی شد. واقعا نمیدونم چی بگم... اول اینکه به اینترنت دسترسی نداشتم ... دوم اینکه وقت نداشتم....ولی در هر صورت اومدم که حسابی جبران کنم.... اینقدر حرف واسه گفتن دارم که نمیدونم از کجا شروع کنم...   خب از آترین خانم خوشکلم بگم که ماشااله خیلی خیلی خانم شده و البته مثل همیشه شیطون و بازیگوش... دیگه میتونه کلمات رو تکرار کنه و خیلی خوشکلم صحبت میکنه..... خیلی کنجکاوه باید از همه چیز سر دربیاره... هر روز صبح که بیدار میشه.... اول میگه مامانی آب بیده.... آب که خورد میره تی وی رو روشن میکنه و میگه نانای نانای نانای (آخه هر چیزی رو چند بار تکرار میکنه)... بعد شروع میکنه به...
18 شهريور 1391

آترین و تعطیلات نوروزی

سلام به همه دوستای گلم که همیشه به ما سر میزنن و با نظراتشون ما رو دلگرم و خوشحال میکنن.    و سلام به دختر گلم که هر روز داره خانومتر و نازتر میشه......... امسال هم طبق هر سال رفتیم وطن مامانی (اهواز) و مثل همیشه خیلی بهمون خوش گذشت. شما هم با کارای بامزه ات همه رو شیفته خودت کردی..... روز 28 اسفند ساعت 5 بعد ازظهر بلیط داشتیم واسه اهواز به خاطر همین یکی دوساعت زودتر رفتیم. وقتی رسیدیدم فرودگاه با جمعیت خیلی زیادی روبه رو شدیم . وقتی تابلو پروازو چک کردیم متوجه شدیم که بعله پروازمون تاخیر داره چون هوای جنوب گرد و غبار بود. خیلی ناراحت بودیم از اینکه پروازمون کنسل بشه....... بعد از یک ساعت خبر دادن که پرواز ما...
22 فروردين 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به آترین می باشد